تعالیلغتنامه دهخداتعالی . [ ت َ ] (ع مص ) بلند شدن .(زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بس بلندشدن و برآمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ارتفاع (برآمدن ). (از اقرب ا
تعالیلغتنامه دهخداتعالی . [ ت َ لا ] (ع فعل ماضی ) صیغه ٔ ماضی معلوم است از باب تفاعل که اکثر اسم الهی را حال واقع می شود چنانکه خدای تعالی و حق تعالی ؛ یعنی برتر است خدا. (غیاث
تعالیفرهنگ مترادف و متضاد۱. برتری، بلندی، پیشرفت، ترقی، رفعت ۲. بلندپایه شدن، بلندقدر شدن، رفعت یافتن