تعاتعلغتنامه دهخداتعاتع. [ ت َ ت ِ ] (ع اِ) اخبار دروغ بیمناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اراجیف و تخلیط. (اقرب الموارد). || شوریدگی کار. (منتهی الارب ) (ناظم الا
تعاتبلغتنامه دهخداتعاتب . [ ت َ ت ُ ] (ع مص ) با یکدیگر عتاب کردن . (زوزنی ). با یکدیگر خشم گرفتن و همدیگر خشمگینی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تعتعلغتنامه دهخداتعتع. [ ت َ ت َ ] (ع مص ) سخن فاناک گوینده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ): تعتع فی الکلام ؛ تردد فیه من عی . (منتهی الارب ). تردد فیه من حصر اوعی .
تعتعةلغتنامه دهخداتعتعة. [ ت َ ت َ ع َ ] (ع مص ) درماندن در سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || درشکوخیدن ستور در ریگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاط
اراجیفلغتنامه دهخدااراجیف . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ارجاف . خبرهای موحش و مدهش . بیهودگان و سخنهای دروغ و بی اصل . (غیاث اللغات ). خبرهای دروغ . خبرهای نادرست . شایعات . تعاتِع:درین ساع
دروغلغتنامه دهخدادروغ . [ دُ ] (اِ) سخن ناراست . قول ناحق . خلاف حقیقت . مقابل راست . مقابل صدق . کذب . (غیاث ). صاحب آنندراج گوید: مقابل راست چون گریه ٔ دروغ ، اشک دروغ ،آه درو
تعاتبلغتنامه دهخداتعاتب . [ ت َ ت ُ ] (ع مص ) با یکدیگر عتاب کردن . (زوزنی ). با یکدیگر خشم گرفتن و همدیگر خشمگینی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تعتعلغتنامه دهخداتعتع. [ ت َ ت َ ] (ع مص ) سخن فاناک گوینده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ): تعتع فی الکلام ؛ تردد فیه من عی . (منتهی الارب ). تردد فیه من حصر اوعی .