لغتنامه دهخدا
تطاول . [ ت َ وُ ] (ع مص ) گردن دراز کردن بوقت نگریستن به چیزی . (منتهی الارب ). کشیده ایستادن مرد برای نگریستن دور. (از اقرب الموارد). || گردن کشی کردن . (دهار) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ).گردنکشی و تکبر نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اق