تضییحلغتنامه دهخداتضییح . [ ت َض ْ ] (ع مص ) شیر به آب آمیخته کسی را دادن . (تاج المصادر بیهقی ). نوشانیدن کسی را شیر تنک آب آمیخته . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). شیر تنک آب
تبییحلغتنامه دهخداتبییح . [ ت َب ْ ] (ع مص ) به پنهان آگاهانیدن کسی را. (از قطر المحیط) (منتهی الارب ). || بریدن گوشت و قسمت کردن آن . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (
تسییحلغتنامه دهخداتسییح . [ت َ س ْ ] (ع مص ) برد بافتن بخط. (تاج المصادر بیهقی ). چادر مخطط بافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مخطط بافتن جامه با خطوط مختلف که یکسان نباشد. (
تصییحلغتنامه دهخداتصییح . [ ت َص ْ ] (ع مص ) خشک گردانیدن آفتاب گیاه را. (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). خشک گردانیدن باد و آفتاب گیاه را. تصویح
تضیحلغتنامه دهخداتضیح . [ ت َ ض َی ْ ی ُ ] (ع مص ) تنک گردیدن شیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رقیق شدن شیر آب آمیخته . (منتهی الارب ). || نوشیدن شیر آب آمیخته را.
تضویحلغتنامه دهخداتضویح . [ ت َض ْ ] (ع مص ) نوشانیدن کسی را شیر تنک به آب آمیخته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آمیختن شیر را با آب . (از اقرب الموارد). و
تضویحلغتنامه دهخداتضویح . [ ت َض ْ ] (ع مص ) نوشانیدن کسی را شیر تنک به آب آمیخته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آمیختن شیر را با آب . (از اقرب الموارد). و
تبییحلغتنامه دهخداتبییح . [ ت َب ْ ] (ع مص ) به پنهان آگاهانیدن کسی را. (از قطر المحیط) (منتهی الارب ). || بریدن گوشت و قسمت کردن آن . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (
تسییحلغتنامه دهخداتسییح . [ت َ س ْ ] (ع مص ) برد بافتن بخط. (تاج المصادر بیهقی ). چادر مخطط بافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مخطط بافتن جامه با خطوط مختلف که یکسان نباشد. (
تصییحلغتنامه دهخداتصییح . [ ت َص ْ ] (ع مص ) خشک گردانیدن آفتاب گیاه را. (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). خشک گردانیدن باد و آفتاب گیاه را. تصویح