تضرةلغتنامه دهخداتضرة. [ ت َ ض ِ / ض ُرْ رَ ] (ع اِ) تنگی وبدحالی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بدی حال . (از اقرب الموارد). تنگ و کمی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نقصان
ذویبلغتنامه دهخداذویب . [ ذُ وَ ] (اِخ ) ابن کلیب الخولانی . صحابی است . و او نخستین کس است از اهل یمن که مسلمانی گرفت و گویند اسود عنسی متنبی وی را به آتش افکند و آتش به وی گزن
لؤلولغتنامه دهخدالؤلؤ. [ ل ُءْ ل ُءْ ] (ع اِ) مروارید خُرد. مقابل دُرّ و مروارید درشت . دُرّ. گوهر. جوهر . گهر. دانه ٔ مروارید. مروارید. (از ترجمان القرآن جرجانی ) (منتهی الار