تضحيةدیکشنری عربی به فارسیقرباني , قرباني براي شفاعت , فداکاري , قرباني دادن , فداکاري کردن , قرباني کردن جانبازي
تدعةلغتنامه دهخداتدعة. [ ت ُ ع َ / ت ُ دَ ع َ ] (ع اِ) تن آسانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آسایش . (المنجد). || فراخی عیش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تدهیةلغتنامه دهخداتدهیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) زیرک گفتن کسی را.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || عیب و نقص کردن کسی را. || آفت رسانیدن بکسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سختی و بلا رسانیدن بکسی . (اقرب الموارد).
تضحیةلغتنامه دهخداتضحیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) در وقت چاشت خورانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || قربان کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). ذبح کردن گوسفند در چاشتگاه روز اضحی سپس از کثرت استعمال به ذبح کردن در روز اضحی گفته اندحتی اگرچه در آخر روز باشد
تضهیهلغتنامه دهخداتضهیه . [ ت َ ] (ع مص ) مشابه گردیدن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تضحیةلغتنامه دهخداتضحیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) در وقت چاشت خورانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || قربان کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). ذبح کردن گوسفند در چاشتگاه روز اضحی سپس از کثرت استعمال به ذبح کردن در روز اضحی گفته اندحتی اگرچه در آخر روز باشد