تضحيةدیکشنری عربی به فارسیقرباني , قرباني براي شفاعت , فداکاري , قرباني دادن , فداکاري کردن , قرباني کردن جانبازي
تزهیةلغتنامه دهخداتزهیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) رنگ گرفتن غوره ٔ خرما. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)(از متن اللغة) (از المنجد). (مص م ) به حرکت آوردن بادزن باد را.
تضحیةلغتنامه دهخداتضحیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) در وقت چاشت خورانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || قربان کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی
تضوئةلغتنامه دهخداتضوئة. [ ت َ وِ ءَ ](ع مص ) روشن کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روشن کردن . (آنندراج ). روشن کردن خانه را. (از اقرب الموارد). || میل کردن از کاری
تضیئةلغتنامه دهخداتضیئة. [ ت َ ی ِ ءَ ] (ع مص ) بسیاربچه شدن زن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به تضون شود.
تحيةدیکشنری عربی به فارسیاحترام , درود , سلا م , سلا م کننده , احترام کننده , تبريک , تبريکات , تهنيت , تعارف , سلا م اول نامه , احترام نظامي , سرلا م کردن , سلا م دادن , تهنيت گفتن
تضحیهفرهنگ انتشارات معین(تَ یِ) [ ع . تضحیة ] (مص م .) 1 - قربانی کردن گوسفند، شتر و مانند آن . 2 - غذا دادن به کسی هنگام چاشت .