تصویر رایانهایcomputer-generated image, CGIواژههای مصوب فرهنگستانتصویری که با رایانه تولید میشود و معمولاً بهعنوان جلوۀ ویژه به کار میرود
تصویرلغتنامه دهخداتصویر. [ ت َص ْ ] (ع مص ) صورت کردن .(تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (زوزنی ). صورت کردن چیزی را و آفریدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). صورت کردن و ای
تصویردیکشنری فارسی به انگلیسیdepiction, draw, drawing, figure, icon, illustration, likeness, perspective, picture, portrait, portrayal, representation, semblance, simulacrum, view, woodcut
پردهنگارpower point 1واژههای مصوب فرهنگستانهر برنامۀ رایانهای که بتوان با آن متن و تصویر و فیلم و مانند آن را بر روی پرده نمایش داد * این واژه در زبان فارسی بهعنوان اصطلاحی عام برای نمایش متن و تصویر
تصویرسازی چهرهface image synthesisواژههای مصوب فرهنگستانفرایند تولید تصویر چهرة انسان با استفاده از نرمافزارهای رایانهای
پردهنگاریpower point 2واژههای مصوب فرهنگستاننمایش متن و تصویر و فیلم و مانند آن بر روی پردۀ نمایش ازطریق برنامۀ رایانهای
پردهآبیbluescreen, bluescreen processواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی برای ترکیب تصویر پیشزمینه و پسزمینه که در آن بازیگران در مقابل یک پردۀ آبی یا سبز بازی میکنند و بخش پسزمینه، در پستولید، با فرایند برش فام با تصوی
تلسکوپ چندآینهmulti-mirror telescope 2, multiple mirror telescope 2واژههای مصوب فرهنگستانتلسکوپی که در آن تصویر چند تلسکوپ معمولی، که همگی بر روی یک پایه استوارند و با سامانههای لیزری و رایانهای همتراز شدهاند، بهوسیلۀ سامانۀ آینهای در یک نقطه