تصوریلغتنامه دهخداتصوری . [ ت َ ص َوْ وُ ] (ص نسبی ) منسوب به تصور. خیالی . وهمی . (ناظم الاطباء). || مقابل تصدیقی . رجوع به تصور (اصطلاح منطق ) شود.
تصوریدیکشنری فارسی به انگلیسیaerial, fancy, fantastic, ideal, imaginary, insubstantial, notional, subjective, unsubstantial, visionary
تصویریfigurativeواژههای مصوب فرهنگستانهر اثر هنری که نمایانگر بخشی از طبیعت گیاهی یا حیوانی یا انسانی باشد
تصویریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ویری، دیدنی، مرئی، پیدا، اپتیک، نوری، روشن مربوط بهچشم ◄ چشمی▼
خط تصویریلغتنامه دهخداخط تصویری . [ خ َطْ طِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مرحله ٔ دوم از مراحل اساسی خط است در این مرحله برای اظهار فکری صورت آنرا می کشیدند، مثلاً برای نوشتن حیوانی شکل آنرا می کشیدند. (تاریخ ایران باستان ج 1 ص 15</span