تصنعلغتنامه دهخداتصنع. [ ت َ ص َن ْ ن ُ ] (ع مص ) خویشتن برآراستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). آراستن خویشتن . (دهار). روش نیکو نهادن از خود و خویشتن را آراستن و بتکلف نیکوس
تصنعیلغتنامه دهخداتصنعی . [ ت َ ص َن ْ ن ُ ] (ص نسبی ) ساختگی . (یادداشت مرحوم دهخدا). خلاف حقیقی . و رجوع به تصنع شود.