25 فرهنگ

2164 مدخل


تصمیم

tasmim

عزم و اراده ‌کردن به کاری؛ با عزم راسخ درصدد اجرای امری برآمدن.

آهنگ، گزیر، گزیرش، آهنگ کردن، آهنگ داشتن

آهنگ، اراده، عزم، قصد، همت

decision, determination, intent, purpose, resolution, volition, will, willpower