تکواژ تصریفیinflectional morphemeواژههای مصوب فرهنگستانتکواژی که با پیوستن به یک سازه مفاهیمی مانند جمع و زمان و نمود را به آن میافزاید بیآنکه مقولۀ دستوری سازه را تغییر نمیدهد
صرففرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. خرج کردن.۲. انفاق کردن مال.۳. (اسم) (ادبی) در دستور زبان عربی، علمی که در اشتقاق و صیغههای کلمات عربی بحث میکند و قواعدی برای نقل صیغههای افعال بهدست می
رالغتنامه دهخدارا. (ح ) در زبان فارسی آن را «علامت مفعول صریح » دانسته اند. در نهج الادب چنین آمده است : «برای معانی گوناگون آید اول «را»ی علامت مفعول که برای اظهار مفعولیت ما
قوللغتنامه دهخداقول . [ ق َ ] (ع اِ) گفتار. سخن یا هر لفظ که ظاهر کند او را زبان ، تام باشد یا ناقص . ج ، اقوال . جج ، اقاویل .یا قول در خیر است و قال و قالة و قیل در شر یا قول
عیسیلغتنامه دهخداعیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن مریم . عیسی ̍ پیغامبر علیه السلام ، ملقب به روح اﷲ. از پیامبران بزرگ است . کلمه ٔ عیسی لغت عبرانی یا سریانی است و اسم وی مسیح است .(از
مثاللغتنامه دهخدامثال . [ م ِ ] (ع اِ) فرمان . (از منتهی الارب ). حکم . (آنندراج ) (غیاث ). حکم و فرمان . ج ، اَمثِلَه و مُثل و مُثُل . (ناظم الاطباء). فرمان پادشاهی و مطلق حکم