ساختواژۀ تصریفیinflectional morphologyواژههای مصوب فرهنگستانحوزهای از ساختواژه/ صرف که به بررسی فرایندهای تصریفی اختصاص دارد متـ . صرف تصریفی
تکواژ تصریفیinflectional morphemeواژههای مصوب فرهنگستانتکواژی که با پیوستن به یک سازه مفاهیمی مانند جمع و زمان و نمود را به آن میافزاید بیآنکه مقولۀ دستوری سازه را تغییر نمیدهد
ساختواژۀ تصریفیinflectional morphologyواژههای مصوب فرهنگستانحوزهای از ساختواژه/ صرف که به بررسی فرایندهای تصریفی اختصاص دارد متـ . صرف تصریفی
تکواژ تصریفیinflectional morphemeواژههای مصوب فرهنگستانتکواژی که با پیوستن به یک سازه مفاهیمی مانند جمع و زمان و نمود را به آن میافزاید بیآنکه مقولۀ دستوری سازه را تغییر نمیدهد
تصریف فعلconjugation 1واژههای مصوب فرهنگستانتصریفی که صورتهای مختلف فعل، یا صیغگان فعل، را به دست میدهد
صفت مطلقpositive adjectiveواژههای مصوب فرهنگستاندر طبقهبندی سهدرجهای صفات، صفتی فاقد تکواژهای تصریفی- تر و - ترین
صیغگانparadigmواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ صورتهای تصریفی یک واحد زبانی اعم از اسم و فعل و صفت و مانند آن
ساختواژۀ تصریفیinflectional morphologyواژههای مصوب فرهنگستانحوزهای از ساختواژه/ صرف که به بررسی فرایندهای تصریفی اختصاص دارد متـ . صرف تصریفی
تکواژ تصریفیinflectional morphemeواژههای مصوب فرهنگستانتکواژی که با پیوستن به یک سازه مفاهیمی مانند جمع و زمان و نمود را به آن میافزاید بیآنکه مقولۀ دستوری سازه را تغییر نمیدهد