تصحیح عرض جغرافیاییlatitude correctionواژههای مصوب فرهنگستان1. تصحیح شمالیـ جنوبی که بر شدت میدان مغناطیسی اندازهگیریشده اِعمال میشود تا میدان نرمال زمین حذف شود 2. تصحیح دادههای گرانی با عرض جغرافیایی متـ . تصحیح ع
تصحیحلغتنامه دهخداتصحیح . [ ت َ ] (ع مص ) از بین بردن بیماری مریض . (یادداشت مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد). در لغت از بین بردن بیماری از مریض است . (از تعریفات جرجانی ). مصدر با
تصحیحفرهنگ مترادف و متضاد۱. اصلاح، بهسازی، تنقیح، حکواصلاح، غلطگیری ≠ تحریف، تصحیف ۲. درست کردن، صحیح کردن، بیغلط کردن، غلطگیری کردن
تصحیح عرض جغرافیاییlatitude correctionواژههای مصوب فرهنگستان1. تصحیح شمالیـ جنوبی که بر شدت میدان مغناطیسی اندازهگیریشده اِعمال میشود تا میدان نرمال زمین حذف شود 2. تصحیح دادههای گرانی با عرض جغرافیایی متـ . تصحیح ع
تصحیحلغتنامه دهخداتصحیح . [ ت َ ] (ع مص ) از بین بردن بیماری مریض . (یادداشت مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد). در لغت از بین بردن بیماری از مریض است . (از تعریفات جرجانی ). مصدر با
پندارلغتنامه دهخداپندار. [ پ ِ ] (اِخ ) در کتاب احوال و اشعاررودکی تألیف سعید نفیسی آمده است : کمال الدین ابوالفتح پنداربن ابونصر خاطری رازی شاعر معروف زبان پهلوی و مداح مجدالدو
ابوداودلغتنامه دهخداابوداود. [ اَ وو ] (اِخ ) سجستانی . سلیمان بن اشعث بن اسحاق بن بشیربن شدادبن عمروبن عمران السجستانی الازدی بالولاء. اصل او از سیستان و مولد او به سال 202 هَ . ق
اسحاقلغتنامه دهخدااسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم فارابی مکنی به ابی ابراهیم . وی خال اسماعیل بن حماد جوهری ، صاحب «کتاب الصحاح فی اللغة» است و این ابوابراهیم مؤلف کتاب مشهور