تصادفیدیکشنری فارسی به انگلیسیadventitious, accidental, casual, chance, coincidental, contingent, haphazard, fortuitous, random
خطای تصادفیrandom error, accidental errorواژههای مصوب فرهنگستانخطایی که منشأ نامشخص داشته باشد و تأثیر آن بر تکتک اندازهگیریها تابع قانون خاصی نباشد
تصادفیسازیrandomisation/ randomizationواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای تخصیص یا تقسیم شرکتکنندگان به گروههای مختلف در مطالعات تجربی که صرفاً بر مبنای تصادف انجام میگیرد
آذرآوار تصادفیaccidental pyroclastواژههای مصوب فرهنگستانآذرآواری متشکل از قطعات غیرآتشفشانی یا آتشفشانی نامرتبط
تصادفیسازیrandomisation/ randomizationواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای تخصیص یا تقسیم شرکتکنندگان به گروههای مختلف در مطالعات تجربی که صرفاً بر مبنای تصادف انجام میگیرد
خطای تصادفیrandom error, accidental errorواژههای مصوب فرهنگستانخطایی که منشأ نامشخص داشته باشد و تأثیر آن بر تکتک اندازهگیریها تابع قانون خاصی نباشد
تصادفیسازی خوشهایcluster randomisationواژههای مصوب فرهنگستانروشی که در آن، بهجای افراد، گروهها یا خوشههای متشکل از افراد آزمودنی، بهطور تصادفی، به گروههای تیماری تخصیص مییابند
تصادفیسازی طبقهایstratified randomisationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تصادفیسازی که در آن واحد تصادفی کردن طبقات و اقشار شرکتکنندگان است نه خود افراد
randomizingدیکشنری انگلیسی به فارسیتصادفی، تصادفی کردن، بصورت اتفاقی یا تصادفی در اوردن، بصورت امار تصادفی نشان دادن
randomizedدیکشنری انگلیسی به فارسیتصادفی، تصادفی کردن، بصورت اتفاقی یا تصادفی در اوردن، بصورت امار تصادفی نشان دادن
تصادفیسازیrandomisation/ randomizationواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای تخصیص یا تقسیم شرکتکنندگان به گروههای مختلف در مطالعات تجربی که صرفاً بر مبنای تصادف انجام میگیرد
تصادفیسازی خوشهایcluster randomisationواژههای مصوب فرهنگستانروشی که در آن، بهجای افراد، گروهها یا خوشههای متشکل از افراد آزمودنی، بهطور تصادفی، به گروههای تیماری تخصیص مییابند
تصادفیسازی طبقهایstratified randomisationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تصادفیسازی که در آن واحد تصادفی کردن طبقات و اقشار شرکتکنندگان است نه خود افراد
خطای تصادفیrandom error, accidental errorواژههای مصوب فرهنگستانخطایی که منشأ نامشخص داشته باشد و تأثیر آن بر تکتک اندازهگیریها تابع قانون خاصی نباشد
آذرآوار تصادفیaccidental pyroclastواژههای مصوب فرهنگستانآذرآواری متشکل از قطعات غیرآتشفشانی یا آتشفشانی نامرتبط