تشیطلغتنامه دهخداتشیط. [ ت َ ش َی ْ ی ُ ] (ع مص ) سوخته شدن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). احتراق . (اقرب الموارد). || لاغر و نزار گردیدن از بسیاری جماع . (منتهی
تشیطنلغتنامه دهخداتشیطن . [ ت َ ش َی ْ طُ ] (ع مص ) دیو شدن و نافرمان و سرکش گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کار شیطان کردن . (از اقرب الموارد).
تشیطنلغتنامه دهخداتشیطن . [ ت َ ش َی ْ طُ ] (ع مص ) دیو شدن و نافرمان و سرکش گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کار شیطان کردن . (از اقرب الموارد).
متشیطلغتنامه دهخدامتشیط. [ م ُ ت َ ش َی ْ ی ِ ] (ع ص ) سوخته . (آنندراج ). سوخته و نیم سوخته . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || لاغر و نزار. (آنندراج ). لاغ