تشککلغتنامه دهخداتشکک . [ ت َ ش َک ْ ک ُ ] (ع مص ) بگمان افتادن . (تاج المصادر بیهقی ). گمان کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در شک افتادن . (تاج المصادر بیهقی ). گمان کردن
متشککلغتنامه دهخدامتشکک . [ م ُ ت َ ش َک ْ ک ِ ] (ع ص ) گمان کننده . (آنندراج ). شک دارنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تشکک شود.
بگمان افتادنلغتنامه دهخدابگمان افتادن . [ ب ِ گ ُ اُ دَ ] (مص مرکب ) به شک و ابهام دچار شدن . گرفتار آمدن . شک . (ترجمان القرآن )(تاج المصادر بیهقی ). تشکّک . (تاج المصادر بیهقی ).