تشریفاتیفرهنگ مترادف و متضاد۱. ظاهرسازی ۲. بیمحتوا ۳. تجملی، تکلفآمیز ۴. مناسب تشریفات ۵. هوادار تشریفات، پایبند تشریفات ۶. متکلف
تشریفاتچیلغتنامه دهخداتشریفاتچی . [ ت َ ] (اِ مرکب ) کسی که برای پذیرایی میهمان محترم میگمارند. (ناظم الاطباء). مهماندار.
غذاخوری تشریفاتیfine dining restaurantواژههای مصوب فرهنگستاننوعی غذاخوری با خدمات کامل و چندمرحله غذای ویژه در هر وعده غذا متـ . رستوران تشریفاتی
ژنرال آجودانفرهنگ فارسی معین( ~.) [ فر. ] (اِمر.) مقام نظامی تشریفاتی که از سوی فرمانده کل تعیین می شود.