تشخیملغتنامه دهخداتشخیم . [ ت َ ] (ع مص ) تباه کردن طعام . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). فاسد کردن طعام را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة
تخشیملغتنامه دهخداتخشیم . [ ت َ ] (ع مص ) بوی شراب در خیشوم کسی رسیدن و مست گردانیدن او را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). || دگرگون شدن بوی گو
تخیملغتنامه دهخداتخیم . [ ت َ خ َی ْ ی ُ ] (ع مص ) خیمه زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). خیمه زدن درجایی . || خوش بوی کردن جامه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)
ترخیملغتنامه دهخداترخیم . [ ت َ ] (ع مص ) نرم کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). نرم گردانیدن . (غیاث اللغات ). نرم کردن آوا. نازک کردن آواز. ترقیق . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تسخیملغتنامه دهخداتسخیم . [ ت َ ] (ع مص ) سیاه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). سیاه گردانیدن . (مقدمه ٔ لغت میر سید شریف جرجانی ). سیاه گرانیدن و یا به سیاهی دیگ
تشبیملغتنامه دهخداتشبیم . [ ت َ ] (ع مص ) شبام در دهان بزغاله کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (ازاقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به شِبام شود.
تخشیملغتنامه دهخداتخشیم . [ ت َ ] (ع مص ) بوی شراب در خیشوم کسی رسیدن و مست گردانیدن او را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). || دگرگون شدن بوی گو
تخیملغتنامه دهخداتخیم . [ ت َ خ َی ْ ی ُ ] (ع مص ) خیمه زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). خیمه زدن درجایی . || خوش بوی کردن جامه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)
ترخیملغتنامه دهخداترخیم . [ ت َ ] (ع مص ) نرم کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). نرم گردانیدن . (غیاث اللغات ). نرم کردن آوا. نازک کردن آواز. ترقیق . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تسخیملغتنامه دهخداتسخیم . [ ت َ ] (ع مص ) سیاه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). سیاه گردانیدن . (مقدمه ٔ لغت میر سید شریف جرجانی ). سیاه گرانیدن و یا به سیاهی دیگ
تشبیملغتنامه دهخداتشبیم . [ ت َ ] (ع مص ) شبام در دهان بزغاله کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (ازاقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به شِبام شود.