تحشدلغتنامه دهخداتحشد. [ ت َ ح َش ْ ش ُ ] (ع مص ) فاهم آمدن . (زوزنی ). گردآمدن قوم . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
تحشدلغتنامه دهخداتحشد. [ ت َ ح َش ْ ش ُ ] (ع مص ) فاهم آمدن . (زوزنی ). گردآمدن قوم . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
متحشدلغتنامه دهخدامتحشد. [ م ُ ت َ ح َش ْ ش ِ ] (ع ص ) قوم گردآمده . (آنندراج ). گروه مجتمع و گردآمده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تحشد شود.