تشتلغتنامه دهخداتشت . [ ت َ ] (اِ) آوند معروف و طشت معرب آن است . (غیاث اللغات ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). معروف ، طشت و تست معرب آن . (فرهنگ رشیدی ). ظرف فلزی بزرگ و پهن ک
jabدیکشنری انگلیسی به فارسیجب، ضربت با چیز تیز، ضربت با مشت، مشت، ضربت زدن، خنجر زدن، سک زدن، سیخ زدن، سوراخ کردن، ضربت ناگهانی زدن
لاکه تاشونواژهنامه آزادنام روستای در استان گیلان- شهرستان تالش -بخش اسالم-دهستان خرجگیل .در مسیر کوهنوردی اسالم به خلخال. این روستا به دره بهشت معروف است.معنی این روستا (محل تراشیدن ل
ناوهلغتنامه دهخداناوه . [ وَ / وِ ] (اِ) (از: ناو + ه ، پسوند تصغیر، نسبت و شباهت ) ناوک . در سلطان آباد اراک : نوه (چوب کوتاه میان خالی که گلکاران بدان گل کشند)، تهرانی : ناوه
اردشیر سوملغتنامه دهخدااردشیر سوم . [ اَ دَ / دِ رِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) (هخامنشی ).نام و نسب : نام او اُخُس بود که تصور میکنند یونانی شده ٔ وهوک است ، وی پس از اینکه به تخت نشست ، خود ر
خامۀ تخمیریfermented creamواژههای مصوب فرهنگستانخامهای که بهطور طبیعی یا مصنوعی تحت تأثیر باکتریهای لاکتیکاسید اسیدی شده باشد متـ . خامۀ کشتشده cultured cream
تکلاکهویسانMonoplacophoraواژههای مصوب فرهنگستانردهای از نرمتنتباران که تقارن دوطرفی و یک پای پهن و تخت و تنها یک لاکه (shell) و جُبهای (mantle) با سه تا شش جفت آبشش دارند