تشاورلغتنامه دهخداتشاور. [ ت َ وُ ] (ع مص ) مشورت کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). کنکاش کردن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). تداول رأی و مشورت . (از مت
تاورلغتنامه دهخداتاور. (اِخ ) تور، نام قوم قدیمی است در جوار شبه جزیره ٔ قریم (کریمه ) که منسوب به تورید است . (از قاموس الاعلام ترکی ). قومی به همسایگی سکاها که درقریم امروز مس
تاورلغتنامه دهخداتاور. (اِخ ) فلیکس . خاورشناسی است از مردم چک که در سال 1937 م . ظفرنامه ٔ شامی را تصحیح و طبع کرد. رجوع به کتاب از سعدی تا جامی برون ترجمه ٔ علی اصغرحکمت ص 204
تاورلغتنامه دهخداتاور. [ وَ ] (اِ) بمعنی عرض باشد که در مقابل جوهر است . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). || عارضه و سانحه . (ناظم الاطباء).
تاورسیوملغتنامه دهخداتاورسیوم . [ رِ ] (اِخ ) در خطه ٔ قدیم «مسیا» قصبه ای است که موطن امپراتور ژوستین بود. (از قاموس الاعلام ترکی ).