تسکنلغتنامه دهخداتسکن . [ ت َ س َک ْ ک ُ ] (ع مص ) بیچاره شدن .(تاج المصادر بیهقی ). درویش شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مسکین شدن . (از متن اللغة) (از اقرب ال
تاکندلغتنامه دهخداتاکند. [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین است . در 18هزارگزی شمال ضیأآباد واقع است و دارای 834 تن سکنه میباشد و آب آن از رودخانه ٔ قو
تمسکنلغتنامه دهخداتمسکن . [ ت َ م َ ک ُ ] (ع مص ) بیچاره شدن . (تاج المصادر بیهقی ). درویش شدن یا مانند درویش گردیدن و خوار و حقیر شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تسکن ، چنا
متسکنلغتنامه دهخدامتسکن . [ م ُ ت َ س َک ْ ک ِ ] (ع ص ) درویش . (آنندراج ). درویش و تنگدست و مسکین . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تسکن شود.
طیبةلغتنامه دهخداطیبة. [ ب َ ] (اِخ ) مدینة الرسول صلی اﷲ علیه و آله و سلم . قبل انما سمیت بطیبة بنت قیداربن اسماعیل وکانت تسکنها. (منتهی الارب ). مدینه . یثرب . طابة. شهری که پ
بدءلغتنامه دهخدابدء. [ ب َدْءْ ] (ع اِ) آغاز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) . ابتدا. (از اقرب الموارد). آغاز هر چیز. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). لک بدؤه یعنی تراست آغاز آن . (