تسویفلغتنامه دهخداتسویف . [ ت َ س ْ ] (ع مص ) کار واپس افکندن . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). تأخیر کردن و درنگ انداختن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از متن اللغة) (از اقرب
تسویففرهنگ انتشارات معین(تَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - تأخیر کردن ، درنگ کردن . 2 - کار را به فردا گذاشتن . 3 - وعده های دروغ دادن .
تسویففرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. وعدۀ امروزوفردا دادن؛ مماطله کردن.۲. اختیار تام دادن در کاری به کسی که هرچه بخواهد بکند.
تجویفلغتنامه دهخداتجویف . [ ت َج ْ ] (ع مص ) کاواک و میان تهی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). میان تهی کردن . (دهار). خالی کردن .(غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). جو
تحویفلغتنامه دهخداتحویف . [ ت َح ْ ] (ع مص ) گردانیدن چیزی را بر کناره . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بر حافة [ گاو خرمن کوبی که بر کناره باشد ] قراردادن چیزی را. (از قطر المحی
تخویفلغتنامه دهخداتخویف . [ ت َخ ْ ] (ع مص ) ترسانیدن . (تاج المصادر بیهقی )(دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ترسانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (
تسایفلغتنامه دهخداتسایف . [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) با یکدیگر شمشیر زدن . (زوزنی ). با هم شمشیر زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تضارب با شمشیر. (از متن اللغة) (از اقرب
تسجیفلغتنامه دهخداتسجیف . [ ت َ ] (ع مص ) پرده فروگذاشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). فروگذاشتن پرده را بر خانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از
کار واپس افکندنلغتنامه دهخداکار واپس افکندن . [ پ َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تسویف . (تاج المصادر بیهقی ). کار واپس انداختن . تأخیر.
کار واپس انداختنلغتنامه دهخداکار واپس انداختن . [ پ َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) تسویف . کار واپس افکندن . تأخیر.
پرعشوهلغتنامه دهخداپرعشوه . [ پ ُ ع ِ وَ / وِ ] (ص مرکب ) که بسیار فریبندگی و تسویف آرد. پرفریب . بسیار فریبنده .
مماطلهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اهمال، تسویف، درنگ، تاخیر، مسامحه، مماطلت، مماشات، سهلانگاری، دفعالوقت ۲. منع کردن، جلوگیری کردن ۳. دفع الوقت کردن
پرعشوگیلغتنامه دهخداپرعشوگی . [ پ ُ ع ِ وَ / وِ ] (حامص مرکب ) پرفریبی . پرفریبی که با تسویف همراه باشد.