تسهیدلغتنامه دهخداتسهید. [ ت َ ] (ع مص ) بیخواب گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). بیخواب گردانیدن کسی و بیدار کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
ترهیدلغتنامه دهخداترهید. [ ت َ ] (ع مص ) سخت نادانی و حماقت نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد).
تزهیدلغتنامه دهخداتزهید. [ ت َ ] (ع مص ) خلاف ترغیب . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). بر ناخواهانی برانگیختن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اندازه
تسبیدلغتنامه دهخداتسبید. [ ت َ ] (ع مص ) موی ستردن و از بیخ برکندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). از بیخ برکندن موی چنانکه به پوست بچسبد: سبد شعره ؛ استأصله حتی الز
تسبیدنلغتنامه دهخداتسبیدن . [ ت َ دَ ] (مص ) دارای شکاف و شقاق و بست شدن . (ناظم الاطباء) (از اشتنگاس ) || خفه کردن و خفه شدن . (ناظم الاطباء) (از اشتنگاس ) (از شعوری ). زیاد گرم
تسخیدلغتنامه دهخداتسخید. [ ت َ ] (ع مص ) نم گرفتن اوراق و چفسیدن بعض آن بر بعض . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). نم گرفتن برگهای درخت و نشستن بعض آنها بر بعض دیگر. (از متن اللغة) (
ترهیدلغتنامه دهخداترهید. [ ت َ ] (ع مص ) سخت نادانی و حماقت نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد).
تزهیدلغتنامه دهخداتزهید. [ ت َ ] (ع مص ) خلاف ترغیب . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). بر ناخواهانی برانگیختن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اندازه
تسبیدلغتنامه دهخداتسبید. [ ت َ ] (ع مص ) موی ستردن و از بیخ برکندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). از بیخ برکندن موی چنانکه به پوست بچسبد: سبد شعره ؛ استأصله حتی الز
تسبیدنلغتنامه دهخداتسبیدن . [ ت َ دَ ] (مص ) دارای شکاف و شقاق و بست شدن . (ناظم الاطباء) (از اشتنگاس ) || خفه کردن و خفه شدن . (ناظم الاطباء) (از اشتنگاس ) (از شعوری ). زیاد گرم
تسخیدلغتنامه دهخداتسخید. [ ت َ ] (ع مص ) نم گرفتن اوراق و چفسیدن بعض آن بر بعض . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). نم گرفتن برگهای درخت و نشستن بعض آنها بر بعض دیگر. (از متن اللغة) (