تسمیلغتنامه دهخداتسمی . [ ت َ س َم ْ می ] (ع مص ) خویشتن را نام کردن یا نام نهادن . (زوزنی ). نام نهادن . (دهار). خویشتن را نام نهادن . (آنندراج ). نامیده شدن به آن . || منسوب ش
تسمیتلغتنامه دهخداتسمیت . [ ت َ ی َ ] (ع مص ) نام خدای گفتن بر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || دعا کردن کسی را که
تسمیجلغتنامه دهخداتسمیج . [ ت َ ] (ع مص ) زشت گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة).
تسمیملغتنامه دهخداتسمیم . [ ت َ ] (ع مص ) زینت دادن تنگ اسب یا شتر با شبه های سفید دریایی منظوم . (از متن اللغة). عروه برای آن ساختن . (از متن اللغة). || زهرریختن در چیزی . (از ا
تسمیحلغتنامه دهخداتسمیح . [ ت َ ] (ع مص ) نرم رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آسان رفتن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (ازالمنجد). || راست کردن نیزه . (تاج المصادر بیهق
تسمیدلغتنامه دهخداتسمید. [ ت َ ] (ع مص ) نسبید. (زوزنی ). از بن برکندن موی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). از بن برکندن یا تراشیدن موی را. (از اقرب ا
تسمیتلغتنامه دهخداتسمیت . [ ت َ ی َ ] (ع مص ) نام خدای گفتن بر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || دعا کردن کسی را که
تسمیجلغتنامه دهخداتسمیج . [ ت َ ] (ع مص ) زشت گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة).
تسمیملغتنامه دهخداتسمیم . [ ت َ ] (ع مص ) زینت دادن تنگ اسب یا شتر با شبه های سفید دریایی منظوم . (از متن اللغة). عروه برای آن ساختن . (از متن اللغة). || زهرریختن در چیزی . (از ا
تسمیحلغتنامه دهخداتسمیح . [ ت َ ] (ع مص ) نرم رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آسان رفتن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (ازالمنجد). || راست کردن نیزه . (تاج المصادر بیهق
تسمیدلغتنامه دهخداتسمید. [ ت َ ] (ع مص ) نسبید. (زوزنی ). از بن برکندن موی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). از بن برکندن یا تراشیدن موی را. (از اقرب ا