تاتورهلغتنامه دهخداتاتوره . [ رَ / رِ ] (اِ) چدار و ریسمانی که بر دست و پای اسب و استر گذارند. (آنندراج ) (انجمن آرا). چدار و بخاوی باشد از آهن و ریسمان که بر دست و پای اسب و استر
ترتورلغتنامه دهخداترتور. [ ت ُ ] (ع اِ) پایکار و دامن بردار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جِلْواز. (تاج العروس ) (متن اللغة). || پیاده ٔ سلطان که بی وظیفه همراه باشد
تساورلغتنامه دهخداتساور. [ ت َ وُ ] (ع مص ) ظاهر شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خود را بلند نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب المو
تستریلغتنامه دهخداتستری . [ ت َ ت ُ ] (اِخ ) عبدالرزاق بن احمدبن محمد البقال التستری که مردی با ورع و صالح بود و در رمضان سال 468 هَ . ق . در جوانی درگذشت . (از معجم البلدان ).
تستوقلغتنامه دهخداتستوق . [ ت ُ ] (ع اِ) درم نبهره ٔ مغشوش و قلب . (ناظم الاطباء). پول قلب باروکشی از نقره . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
تاتورهلغتنامه دهخداتاتوره . [ رَ / رِ ] (اِ) چدار و ریسمانی که بر دست و پای اسب و استر گذارند. (آنندراج ) (انجمن آرا). چدار و بخاوی باشد از آهن و ریسمان که بر دست و پای اسب و استر
ترتورلغتنامه دهخداترتور. [ ت ُ ] (ع اِ) پایکار و دامن بردار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جِلْواز. (تاج العروس ) (متن اللغة). || پیاده ٔ سلطان که بی وظیفه همراه باشد
تساورلغتنامه دهخداتساور. [ ت َ وُ ] (ع مص ) ظاهر شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خود را بلند نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب المو
تستریلغتنامه دهخداتستری . [ ت َ ت ُ ] (اِخ ) عبدالرزاق بن احمدبن محمد البقال التستری که مردی با ورع و صالح بود و در رمضان سال 468 هَ . ق . در جوانی درگذشت . (از معجم البلدان ).