تسبیحیlomentumواژههای مصوب فرهنگستانمیوهای از نوع نیام یا خورجین که غلاف آن در فاصلۀ میان دانهها باریک شده است
تسبیحیشکلlomentiformواژههای مصوب فرهنگستانویژگی بخش یا اندامی در گیاهان که محور عمودی تقارن آن در نقطۀ میانی کاملاً فرورفتگی داشته باشد
شاخک تسبیحیmoniliform antennaواژههای مصوب فرهنگستانشاخکی که بندهای تاژک آن بهصورت دانههای تسبیح درکنار هم قرار دارند
تسبیح ثریالغتنامه دهخداتسبیح ثریا. [ ت َ ح ِ ث ُ رَ ی یا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از پروین . عقد ثریا : بشکنند از قدح مه تن گردون زنهارکه بدست همه تسبیح ثریا بینند.خاقانی .
تسبیح ساللغتنامه دهخداتسبیح سال . [ ت َ ح ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رشته ٔ سالگره . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : چه حاجت است به تسبیح سال عمر مراکه میشود به یک انگشت
تسبیح سلیمانلغتنامه دهخداتسبیح سلیمان . [ ت َ ح ِ س ُ ل َ / ل ِ ی ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ذکر و اوراد و مناجات حضرت سلیمان .سرودهای حضرت سلیمان . (از قاموس مقدس ) : بهر تسبیح سلیما
هستهتنnucleosomeواژههای مصوب فرهنگستاندانههای تسبیحیشکل تشکیلدهندۀ فامتن که از پروتئینهای هستهای و دِنا تشکیل شده است
جل ذکرهلغتنامه دهخداجل ذکره . [ ج َل ْ ل َ ذِ رُه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) تسبیحی است که پس از ذکر نام خدای تعالی آرند: خدای قادر متعال جل ذکره : جَل َّ ذکره منزه از چه و چون انبیا را
عز ذکرهلغتنامه دهخداعز ذکره . [ ع َزْ زَ ذِ رُه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) مرکب از فعل عز + فاعل آن (ذکر). گرامی است یاد او. عزیز است نام او. تسبیحی است که پس از نام خدای تعالی