تزوعلغتنامه دهخداتزوع . [ ت َ زَوْ وُ ] (ع مص ) دور شدن گوشت از پی .(از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دور گشتن گوشت از عصب . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
تضوءلغتنامه دهخداتضوء. [ ت َ ض َوْ وُءْ ] (ع مص ) ایستادن در تاریکی تا ببیند در روشنی آتش اهل آن را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تضوعلغتنامه دهخداتضوع . [ت َ ض َوْ وُ ] (ع مص ) جنبیدن نافه و دمیدن بوی آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آماده ٔ گریستن گشتن کودک . (منتهی الا
تبوعلغتنامه دهخداتبوع . [ ت َ ب َوْ وُ ] (ع مص ) اندازه گرفتن ریسمان با گشادن دو دست . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از المنجد). قولاج کردن به چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم ا
تبوع الشمسلغتنامه دهخداتبوع الشمس . [ ت َب ْ بو عُش ْش َ ] (ع اِ مرکب ) بادی است که بعد طلوع آفتاب در مهاب مختلفه میوزد و در آخر بمهب صبا رجوع میکند. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط)
تجوعلغتنامه دهخداتجوع . [ ت َ ج َوْ وُ ] (ع مص ) گرسنه گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گرسنگی : نیز جوع و حاجتم از حد گذشت صبر و عقلم از تجوع یاوه گشت . مولوی
تخوعلغتنامه دهخداتخوع . [ ت َ خ َوْ وُ ] (ع مص ) آب بینی بیرون انداختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تنخم . (اقرب الموارد). || کم و اندک کردن چیزی را. (منتهی الارب
تروعلغتنامه دهخداتروع . [ ت َ رَوْ وُ ] (ع مص ) ترسیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تفزع . (اقرب الموارد) (المنجد).
تبوعلغتنامه دهخداتبوع . [ ت َ ب َوْ وُ ] (ع مص ) اندازه گرفتن ریسمان با گشادن دو دست . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از المنجد). قولاج کردن به چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم ا
تبوع الشمسلغتنامه دهخداتبوع الشمس . [ ت َب ْ بو عُش ْش َ ] (ع اِ مرکب ) بادی است که بعد طلوع آفتاب در مهاب مختلفه میوزد و در آخر بمهب صبا رجوع میکند. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط)
تجوعلغتنامه دهخداتجوع . [ ت َ ج َوْ وُ ] (ع مص ) گرسنه گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گرسنگی : نیز جوع و حاجتم از حد گذشت صبر و عقلم از تجوع یاوه گشت . مولوی
تخوعلغتنامه دهخداتخوع . [ ت َ خ َوْ وُ ] (ع مص ) آب بینی بیرون انداختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تنخم . (اقرب الموارد). || کم و اندک کردن چیزی را. (منتهی الارب
تروعلغتنامه دهخداتروع . [ ت َ رَوْ وُ ] (ع مص ) ترسیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تفزع . (اقرب الموارد) (المنجد).