تزوعلغتنامه دهخداتزوع . [ ت َ زَوْ وُ ] (ع مص ) دور شدن گوشت از پی .(از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دور گشتن گوشت از عصب . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
تضوءلغتنامه دهخداتضوء. [ ت َ ض َوْ وُءْ ] (ع مص ) ایستادن در تاریکی تا ببیند در روشنی آتش اهل آن را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تضوعلغتنامه دهخداتضوع . [ت َ ض َوْ وُ ] (ع مص ) جنبیدن نافه و دمیدن بوی آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آماده ٔ گریستن گشتن کودک . (منتهی الا