تزلغتنامه دهخداتز. [ ت َ ](اِ) مرغکی بود کوچک و لونش خشینه بود و نیک نتواندپریدن و در گلستانها بیشتر بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 170). نام مرغی بود که بیشتر در بوستانها بود و
تزلغتنامه دهخداتز. [ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) مأخوذ از یونانی بمعنی پیشنهاد، تکلیف ، موضوع و مسئله ، مطلب ، مبحث ، موضوع بحث . || موضوعی که کسی برای اثبات آن کتباً یا شفاهاً بکوش
تزفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایاننامه، رساله ۲. جوانه ۳. مبحث، موضوع بحث ۴. نهاده، نهاد ۵. تئوری، نظریه ۶. رای، عقیده، نظر
تز نویسانواژهنامه آزادتز نویسان (شغل)، تز نویسی، تز نویس یا محقق به فردی اطلاق می شود که در ازای دریافت پول پایان نامه یا تز دانشجویان را مینویسند.
تزحلکلغتنامه دهخداتزحلک . [ ت َ زَ ل ُ ] (ع مص ) غلطیدن (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تزحلق . (اقرب الموارد). رجوع به تزحلق و تزحلف شود.
تز نویسانواژهنامه آزادتز نویسان (شغل)، تز نویسی، تز نویس یا محقق به فردی اطلاق می شود که در ازای دریافت پول پایان نامه یا تز دانشجویان را مینویسند.
تزهلغتنامه دهخداتزه . [ ت َ زَ / زِ ] (اِ) دندانه ٔ کلید بود که از چوب کنند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 442). دندانه ٔکلیددان باشد. (صحاح الفرس ) تزه و مدنگ دندانه ٔ کلید بود. (نس
تذهیبلغتنامه دهخداتذهیب . [ ت َ ] (ع مص ) زراندود کردن . (تاج المصادربیهقی ) (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) (غیاث اللغات ) : تذهیب و تزوی