ترینیاکلغتنامه دهخداترینیاک . [ ت ْ ] (اِخ ) بلوکی است در ولایت سن نازر که در ایالت لوار اتلانتیک فرانسه واقع است 6900 تن سکنه و کارخانه استخراج فلزات دارد.
تریناکریلغتنامه دهخداتریناکری . [ ت ْ ] (اِخ ) نام باستانی جزیره ٔ سیسیل که تازیان آن را صقلیه میخوانند. رجوع به سیسیل و صقلیه شود.
ترسناکلغتنامه دهخداترسناک . [ ت َ ] (ص مرکب ) مخوف و خوفناک و خطرناک و هولناک . (ناظم الاطباء). || بیمناک . هراسناک . وحشتناک . خائف : و پارسیان از وی سخت ترسناک بودند و هرگاه رجو
ترسناکی کردنلغتنامه دهخداترسناکی کردن . [ ت َ کی ک َدَ ] (مص مرکب ) وحشت کردن . بیمناک شدن : بدرگاه من پای خاکی کنی ز جوشیدنم ترسناکی کنی .نظامی .
ترسناکیلغتنامه دهخداترسناکی . [ ت َ ] (حامص مرکب ) خوف و بیم و ترس و خطرناکی و وحشت . (ناظم الاطباء) : سه ماه از ترسناکی بود بیمارنخفتی هیچ شب زاندوه و تیمار.نظامی .
تریاک سایلغتنامه دهخداتریاک سای . [ ت َ / ت ِرْ ] (نف مرکب ) تریاک مال . (ناظم الاطباء). و رجوع به همین کلمه شود.
تریناکریلغتنامه دهخداتریناکری . [ ت ْ ] (اِخ ) نام باستانی جزیره ٔ سیسیل که تازیان آن را صقلیه میخوانند. رجوع به سیسیل و صقلیه شود.
ترینا قریالغتنامه دهخداترینا قریا. [ ] (اِخ ) تریناکری . رجوع به همین کلمه و قاموس الاعلام ترکی شود.
لاشولغتنامه دهخدالاشو. [ ش ُ ] (اِخ ) شارل آلکساندر. نام وکیلی فرانسوی . مولد ترنیاک (کرز). (1882 - 1818).
ژوبرلغتنامه دهخداژوبر. [ب ِ ] (اِخ ) ژُزف . نام دانشمند علم الاخلاق فرانسوی . متولد در مُن ْتینیاک بسال 1754 و متوفی بسال 1824 م .
ترسناکلغتنامه دهخداترسناک . [ ت َ ] (ص مرکب ) مخوف و خوفناک و خطرناک و هولناک . (ناظم الاطباء). || بیمناک . هراسناک . وحشتناک . خائف : و پارسیان از وی سخت ترسناک بودند و هرگاه رجو