تریفلغتنامه دهخداتریف . [ ت َ رَی ْ ی ُ ] (ع مص ) به زمین علفناک رسیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (آنندراج ).
ترپولغتنامه دهخداترپو. [ ت َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اشکور علیا، در بخش رودسر شهرستان لاهیجان که 38 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
ترپولغتنامه دهخداترپو. [ تْرُ / ت ِ رُ پ ُ] (اِخ ) نام آلمانی اپاوا ، یکی از شهرهای چکسلواکی . || کنگره ٔ ترپو، که از 20 اکتبر تا 20 دسامبر 1820 م . با حضور
متریفلغتنامه دهخدامتریف . [ م ُ ت َ رَی ْ ی ِ ] (ع ص ) رسیده شده ٔ به زمین علفناک . (ناظم الاطباء). به زمین علفناک رسنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تریف شود.
دمیتریفلغتنامه دهخدادمیتریف . [ دِ ی ِف ْ ] (اِخ ) ایوان ایوانویچ . از گویندگان نامدار روسیه بود. وی به سال 1760 م . بدنیا آمد و به سال 1837 م . درگذشت . او در اول به خدمت ارتش درآمد و بعدها به مقام دادستانی و نظارت عدلیه رسید.
متریفلغتنامه دهخدامتریف . [ م ُ ت َ رَی ْ ی ِ ] (ع ص ) رسیده شده ٔ به زمین علفناک . (ناظم الاطباء). به زمین علفناک رسنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تریف شود.
عتریفلغتنامه دهخداعتریف . [ ع ِ ] (ع ص ) پلید. بدکار. بیباک . دلاور. کارگذار ستم کار درشت سخت . || شتر استواراندام . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).