26 فرهنگ

1580 مدخل


ترجمه مقاله

ترکیدن

tarakidan, terekidan

۱. ترک خوردن؛ شکافته شدن؛ درز پیدا کردن.
۲. منفجر شدن.

۱. انفجار
۲. ترکخوردن، درز بر داشتن، شکافته شدن، کفتن، منفجر شدن

blast, burst, explode, fulminate