ترکمنیلغتنامه دهخداترکمنی . [ ت ُ ک َ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به ترکمن ، ترکمانی . چون قالیچه ٔ ترکمنی ، اسب ترکمنی و جز این ها. و رجوع به ترکمان و ترکمانی و ترکمن شود.
ترکمنیلغتنامه دهخداترکمنی . [ ت ُ ک ِ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان سیرچ است که در بخش شهداد شهرستان کرمان و 54 هزارگزی باختر شهداد بر سر راه مالرو سیرچ به کرمان است و 10 تن سکن
ترکانیلغتنامه دهخداترکانی . [ ت ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهاباد شهرستان بیرجند که در 30 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند قرار دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ترکانیلغتنامه دهخداترکانی . [ ت ُ ] (ص نسبی ) پاپوشی را گویند از جنس فرجی که زنان ترک پوشند. (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : چون
ترکانیدنلغتنامه دهخداترکانیدن . [ ت َ رَ / ت َ دَ ] (مص ) ترکاندن . کفتن . کافتن . کافتیدن . شکافتن . غاچ دادن .- لب ترکانیدن ؛ اندک سخنی گفتن .
ترکانیدهلغتنامه دهخداترکانیده . [ ت َ رَ / ت َ دَ ] (ن مف ) ترک خورده . کفته . شکافته . ترکیده . غاچ خورده .
ترکمانیهلغتنامه دهخداترکمانیه . [ ت ُک َ نی ی َ ] (اِخ ) شکل عربی ترکمانان : و قاجاریه استراباد با ترکمانیه متفق شده سرکشی آغاز نمودند. (مجمل التواریخ گلستانه ص 8). از انتشارات اخبا
آرجینواژهنامه آزاد(ترکمنی) گران مایه. به زبان ترکی همدان نام نوعی درختچه میباشد که در روستای عین آباد در منطقه درجزین دره ای به این نام میباشد
گینگ لیکواژهنامه آزاد(ترکمنی) گینگ لیک پسوند یکی از روستاهای شهرستان کلاله در استان گلستان، با نام کامل مالای شیخ گینگ لیک است. این کلمه در زبان ترکمنی به معنی وسیع و گسترده است.
سایراواژهنامه آزاد(ترکمنی) خوش آوا شو، چهچه بزن؛ این کلمه فعل امر از کلمۀ سایراماق به معنی چهچه زدن، خوش آوا شدن، سخنور شدن است؛ برای نامگذاری دختران مناسب است.
آلکیدواژهنامه آزاد(ترکمنی) (ALKID) به کودکی می گویند که در بدو تولد موهای بلند دارد. آلکید به معنای زیبامو است.