ترکانلغتنامه دهخداترکان . [ ت ِ ] (ع مص ) گذاشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تَرک . (ناظم الاطباء). واگذاشتن . (از اقرب الموارد). || ترک کردن (از اضداد). (منتهی الارب ) (از اقرب
ترکانلغتنامه دهخداترکان . [ت ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان الموت که در بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین و در 9 هزارگزی جنوب خاوری معلم کلایه و 46 هزارگزی راه عمومی قرار دارد. کوهستا
ترکانلغتنامه دهخداترکان . [ ت َ ] (اِ) لقب زنان از عالم بی بی و بیگمه . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : کار ترکانست نی ترکان بروجای ترکان خانه باشد، خانه شو. مولوی .|| ملکه یا از نزد
ترکان خاتونلغتنامه دهخداترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ ) بنت طغماج خان بن بوغراخان و زوجه ٔ ملکشاه سلجوقی بود. چون وی خواهان آن بود که فرزندش محمود با وجود صغر سن به ولایت عهدی ملکشاه برگز
ترکان خاتونلغتنامه دهخداترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ ) خواهر اتابک یزد علأالدین و زوجه ٔ اتابک محمدبن سعدبن ابی بکر (658 - 660 هَ . ق .) بود چون ابوسعد درگذشت پسر صغیرش محمد نامزداتابکی
ترکان خاتونلغتنامه دهخداترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ ) دختر سلطان جلال الدین منکبرنی بود که هلاکوخان مغول در سال 656 هَ . ق . بپاس خدمات الملک الصالح پسر بدرالدین لؤلؤ یکی از ملوک ایوب
ترکان خاتونلغتنامه دهخداترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ ) قتلق ترکان ، دختربراق حاجب و زوجه ٔ قطب الدین سلطان بود و پس از درگذشت شوهرش قطب الدین محمد سلطان بن حمیر تاینکو بامر هلاکو تاج ایا
ترکان خاتونلغتنامه دهخداترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ ) مادر سلطان محمد خوارزمشاه دختر یکی از امرای ترک بود و چون قبول همسری سلطان تکش نمود کسان و نزدیکان خود را در کارهای دولتی دخالت داد
ترکان خاتونلغتنامه دهخداترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ ) بنت طغماج خان بن بوغراخان و زوجه ٔ ملکشاه سلجوقی بود. چون وی خواهان آن بود که فرزندش محمود با وجود صغر سن به ولایت عهدی ملکشاه برگز
ترکان خاتونلغتنامه دهخداترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ ) خواهر اتابک یزد علأالدین و زوجه ٔ اتابک محمدبن سعدبن ابی بکر (658 - 660 هَ . ق .) بود چون ابوسعد درگذشت پسر صغیرش محمد نامزداتابکی
ترکان خاتونلغتنامه دهخداترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ ) دختر سلطان جلال الدین منکبرنی بود که هلاکوخان مغول در سال 656 هَ . ق . بپاس خدمات الملک الصالح پسر بدرالدین لؤلؤ یکی از ملوک ایوب
ترکان خاتونلغتنامه دهخداترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ ) قتلق ترکان ، دختربراق حاجب و زوجه ٔ قطب الدین سلطان بود و پس از درگذشت شوهرش قطب الدین محمد سلطان بن حمیر تاینکو بامر هلاکو تاج ایا
ترکان خاتونلغتنامه دهخداترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ ) مادر سلطان محمد خوارزمشاه دختر یکی از امرای ترک بود و چون قبول همسری سلطان تکش نمود کسان و نزدیکان خود را در کارهای دولتی دخالت داد