ترونلغتنامه دهخداترون . [ ت ِ رُ ] (اِخ ) حکمران هی مر که در مقابل حمله ٔ آمیلکار سردار مشهور قرطاجنه (کارتاژ) از گِلُن جبار سیسیل کمک خواست و پس از آتش زدن کشتی های آمیلکار و ش
ترونلغتنامه دهخداترون . [ ت ُ ] (اِخ ) شهری است در لهستان که 104800 تن سکنه دارد. این شهر مرکز مهم تغییرات اساسی لهستان قرار داشت .
طرونلغتنامه دهخداطرون . [ طَ ] (اِخ ) از مشاهیر بلاد ارمنیةالصغری است . (نزهةالقلوب چ اروپا ص 264). موضعی است به ارمینیه . (منتهی الارب ). جایگاهی است به ارمینیه که بحتری شاعر ع
تروندلغتنامه دهخداتروند. [ ت َ وَ ] (اِ) ترونده . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). میوه ٔ نورس و نوباوه را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). میوه ای را گوین
تروندهلغتنامه دهخداترونده . [ ت َ وَ دَ / دِ ] (اِ) تروند. (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). میوه ٔ نورس و نوباوه . (ناظم الاطباء) : ترونده ٔ پالیز جان هر گ
تروندلغتنامه دهخداتروند. [ ت َ وَ ] (اِ) ترونده . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). میوه ٔ نورس و نوباوه را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). میوه ای را گوین
تروندهلغتنامه دهخداترونده . [ ت َ وَ دَ / دِ ] (اِ) تروند. (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). میوه ٔ نورس و نوباوه . (ناظم الاطباء) : ترونده ٔ پالیز جان هر گ