ترور کردنلغتنامه دهخداترور کردن . [ ت ِ رُرْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قتل سیاسی با اسلحه . و رجوع به ترور شود.
تربر کردنلغتنامه دهخداتربر کردن . [ ت َ ب ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) حصاد زرع پیش از کمال آن بعلت آفتی چون ملخ و غیره . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تَربُر شود.
خمینیلغتنامه دهخداخمینی . [ خ ُ م َ / م ِ ] (اِخ ) روح اﷲ. آیت اﷲ العظمی روح اﷲ الموسوی الخمینی .ولادت امام : امام خمینی رضوان اﷲ علیه روز بیستم جمادی الثانی (برابر با سالروز میل
اردوانلغتنامه دهخدااردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) دوم پادشاه اشکانی و اواشک هشتم است . ژوستن گوید (کتاب 42، بند2) وی بعد ازفرهاد (متوفی به سال 127 ق . م .) عموی خود به تخت نشست و او پس
الجزایرلغتنامه دهخداالجزایر. [اَ ج َ ی ِ ] (اِخ ) کشوری است در شمال غربی آفریقا، مساحت آن در حدود سه ملیون هزارگز مربع و سکنه ٔ آن 8931000 تن است که از آن یک میلیون غیر مسلمان و از
پهلویلغتنامه دهخداپهلوی . [ پ َ ل َ ] (اِخ ) (زبان و خط...) زبان پهلوی . زبان پهلو یا پهله ،پارت ، پرثوه ، پهلوانی . زبان متداول دوره ٔ اشکانیان و ساسانیان . فارسی میانه و آن میا
غزلغتنامه دهخداغز. [ غ ُ ] (اِخ ) صنفی از ترکان غارتگر بوده اند که در زمان سلطان سنجر قوت گرفتند و خراسان را به تصرف آوردند و سلطان سنجر را گرفته در قفس کردند. (برهان قاطع). غ