تروآدلغتنامه دهخداتروآد. [ ت ْ رُ ] (اِخ ) خره باستانی در آسیای مرکزی که بوسیله ٔ رودهای سکاماندر و سیموایس مشروب میگردید و مرکز آن تروای سابق الذکر بود. و در سال 335 ق . م . قشو
تروآدهلغتنامه دهخداتروآده . [ ت ْ رُ دِ ] (اِخ ) تلفظترکی تروآد. رجوع به تروآد و قاموس اعلام ترکی شود.
ترادلغتنامه دهخداتراد. [ ت َ رادد ] (ع مص ) از یکدیگر ردکردن . (آنندراج ). فسخ معاهده کردن و بر هم زدن معاهده . (ناظم الاطباء). فسخ کردن بیعی با رضایت طرفین . (از اقرب الموارد)
ترادفلغتنامه دهخداترادف . [ ت َ دُ ] (ع مص ) یار یکدیگر و پی یکدیگر شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تعاون . (اقرب الموارد) (المنجد). || مناکحت نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم ا
ترادهلغتنامه دهخداتراده . [ ت َرْ را دَ / دِ ] (اِ) قایق و کرجی و گمی . (ناظم الاطباء). رجوع به طرادة شود.
ترادیفلغتنامه دهخداترادیف . [ ت َ ] (ع اِ) قرینه ها، یعنی دو چیز یا بیشتر که با هم مشابه باشند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
تروآدهلغتنامه دهخداتروآده . [ ت ْ رُ دِ ] (اِخ ) تلفظترکی تروآد. رجوع به تروآد و قاموس اعلام ترکی شود.
پالادیوملغتنامه دهخداپالادیوم . (اِخ ) مجسمه ٔ چوبین پالاس که بنابر اساطیر یونانی طالع شهر ترواده بحفظ آن منوط بود و اولیس و دیومد به ربودن آن دست یافتند. و بروایتی دیگر اِنه آنرا ه
پالامدلغتنامه دهخداپالامد. [ م ِ ] (اِخ ) پادشاه اُب ِ یکی از سران یونان در محاصره ٔ شهر ترواده که در افسانه ها اختراع بازی شطرنج و دیسک (گِردَه ) و کعبتین و غیره را بدو نسبت کنند
پانتزیلهلغتنامه دهخداپانتزیله . [ ت ِ ل ِ ] (اِخ ) ملکه ٔ آمازون__ها دخت-رمارس که در محاص-ره ٔ شه-ر ترواده بجن-گ ی-ونانی-ان شتافت و بدست اخیلوس کشته شد و اخیلوس شیفته ٔ جمال او شد و
امیلوزلغتنامه دهخداامیلوز. [ اَ لُزْ ] (فرانسوی ، اِ) مرضی که در آن از اعضای بدن مواد نشاسته ای بیرون می ترواد. (از لاروس ).