ترنگ تپهلغتنامه دهخداترنگ تپه . [ ت ُ رَ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان استراباد رستاق است که در بخش مرکزی شهرستان گرگان و 20 هزارگزی شمال خاوری گرگان قرار دارد. دشتی معتدل و مرط
تورنگ تپهلغتنامه دهخداتورنگ تپه . [ رَ ت َپ ْ پ َ / پ ِ ] (اِخ ) در دوازده میلی استرآباد است که در آنجا حفاریها و کاوشهای فراوانی شد و آثار و اشیاء قابل ملاحظه بدست آمد. رجوع به تاری
ترنگلغتنامه دهخداترنگ . [ ت َ / ت ِ رَ / رِ ] (اِ صوت ) بانگ کمان است . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 281). صدا و آوازه ٔ کمان باشد به وقت تیرانداختن . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (
ترنگلغتنامه دهخداترنگ . [ ت ِ رَ ] (ص ) خوب و خوش و زیبا و نکو را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). خوب و خوش و زیبا. (فرهنگ جهانگیری ). خوش و زیبا. (فرهنگ رشیدی ). خوب و خوش و زی
تپهلغتنامه دهخداتپه .[ ت َپ ْ پ َ / پ ِ ] (اِ) کوه پست و پشته ٔ بلند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آن را به فارسی دری تبره ، تبرک و گر بکاف فارسی نیز گویند.
تورنگ تپهلغتنامه دهخداتورنگ تپه . [ رَ ت َپ ْ پ َ / پ ِ ] (اِخ ) در دوازده میلی استرآباد است که در آنجا حفاریها و کاوشهای فراوانی شد و آثار و اشیاء قابل ملاحظه بدست آمد. رجوع به تاری
باستان شناسیلغتنامه دهخداباستان شناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) علم به آثار تاریخی . شناسایی عتیقات . علم به آثار عتیقه . اصطلاح فرهنگستان ایران در برابر آرکئولوژی .- اداره ٔ کل باستانشناس
شغال تپهلغتنامه دهخداشغال تپه . [ ش َ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس . آب آن از رودخانه ٔ تنگ راه و چشمه تأمین میشود. سکنه ٔ آن 300 تن .محصول