ترنگ تپهلغتنامه دهخداترنگ تپه . [ ت ُ رَ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان استراباد رستاق است که در بخش مرکزی شهرستان گرگان و 20 هزارگزی شمال خاوری گرگان قرار دارد. دشتی معتدل و مرط
ترنگلغتنامه دهخداترنگ . [ ت َ / ت ِ رَ / رِ ] (اِ صوت ) بانگ کمان است . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 281). صدا و آوازه ٔ کمان باشد به وقت تیرانداختن . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (
ترنگلغتنامه دهخداترنگ . [ ت ِ رَ ] (ص ) خوب و خوش و زیبا و نکو را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). خوب و خوش و زیبا. (فرهنگ جهانگیری ). خوش و زیبا. (فرهنگ رشیدی ). خوب و خوش و زی
ترنگلغتنامه دهخداترنگ . [ ت ُ رَ ] (اِ) مرغ دشتی را گویند و آنرا تورنگ نیز نویسند. (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). مرغ و خروس صحرایی باشد که آن
تپهلغتنامه دهخداتپه .[ ت َپ ْ پ َ / پ ِ ] (اِ) کوه پست و پشته ٔ بلند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آن را به فارسی دری تبره ، تبرک و گر بکاف فارسی نیز گویند.
ترنگ سرلغتنامه دهخداترنگ سر. [ ت ُ رَ س َ ] (اِخ ) نام کوهی به مازندران . و رجوع بمازندران رابینو بخش انگلیسی ص 153 و ترجمه ٔ وحید ص 204 شود.
ترنگلغتنامه دهخداترنگ . [ ت َ / ت ِ رَ / رِ ] (اِ صوت ) بانگ کمان است . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 281). صدا و آوازه ٔ کمان باشد به وقت تیرانداختن . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (
ترنگلغتنامه دهخداترنگ . [ ت ِ رَ ] (ص ) خوب و خوش و زیبا و نکو را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). خوب و خوش و زیبا. (فرهنگ جهانگیری ). خوش و زیبا. (فرهنگ رشیدی ). خوب و خوش و زی