ترموسلغتنامه دهخداترموس . [ ت ِ ] (اِخ ) نام شهری در یونان قدیم که مرکز اتولیا بود و مجلس عمومی حکومتهای متفق اتولیادر این شهر منعقد میشد. (از قاموس اعلام ترکی ج 3).
طرموثلغتنامه دهخداطرموث . [ طُ ] (ع ص ، اِ) سست . ناتوان . || نان در خاکستر گرم پخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرده . (دهار). رجوع به طرموس شود. || جاهل (؟). (منتخب اللغات ).
طرموسلغتنامه دهخداطرموس . [ طُ ] (ع ص ، اِ) نان که در خاکستر گرم پخته باشند. کوماج . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نان که بر سنگ پزند. نان سگاره . ج ، طرامیس . (مهذب الاسماء). رجوع
ترموستاتفرهنگ انتشارات معین(تِ مُ سْ) [ انگ . ] (اِ.) دریچه ای اتوماتیکی که نسبت به حرارت حساس است . این دریچه از مخزن سربسته ای تشکیل شده که در اطراف مخزن فنری قرار گرفته است که در گرما