ترمللغتنامه دهخداترمل . [ ت َ رَم ْ م ُ ] (ع مص ) آلوده شدن به خون . (تاج المصادر بیهقی ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). آلوده و حقیر گردیدن . (منتهی الارب ). خاک آلوده شدن و حق
ترهلةلغتنامه دهخداترهلة. [ ت َ ل َ ] (اِ) دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: گیاهی است که آنرا در مغرب بجای غافت بکار برند پیش از آنکه این گیاه اخیر شناخته شده باشد. ولی مستعینی نام بربر
اصحاب تینةلغتنامه دهخدااصحاب تینة. [ اَ ب ِ ن َ ] (اِخ ) اصحاب التینة. جهشیاری در ذیل عنوان ایام منصور آرد: عبدالملک بن حمید مولای حاتم بن نعمان باهلی از مردم حران ، کاتب ابوجعفر منصو