ترمللغتنامه دهخداترمل . [ ت َ رَم ْ م ُ ] (ع مص ) آلوده شدن به خون . (تاج المصادر بیهقی ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). آلوده و حقیر گردیدن . (منتهی الارب ). خاک آلوده شدن و حق
تاملبتکلغتنامه دهخداتاملبتک . [ ] (اِخ ) از طوایف مشرق هند طبق نوشته ٔ سنگهت . رجوع به ماللهند بیرونی ص 153 شود.
تاملپتانلغتنامه دهخداتاملپتان . [ ] (اِخ ) از نواحی کنار رود گنگ در هند. رجوع به ماللهند بیرونی ص 131 شود.
تاملقلغتنامه دهخداتاملق . [ ] (اِخ ) از قشلاقهای آقسولات در ترکستان . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 531 شود.
تاملیپاسلغتنامه دهخداتاملیپاس . [ م ُ ] (اِخ ) قسمت شمالی مکزیک که از طرف مشرق به خلیج مکزیک متصل است و از طرف شمال به ممالک متحده ٔ امریکای شمالی محدود میگردد و مساحت سطح آن 83597
ترهلةلغتنامه دهخداترهلة. [ ت َ ل َ ] (اِ) دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: گیاهی است که آنرا در مغرب بجای غافت بکار برند پیش از آنکه این گیاه اخیر شناخته شده باشد. ولی مستعینی نام بربر
اصحاب تینةلغتنامه دهخدااصحاب تینة. [ اَ ب ِ ن َ ] (اِخ ) اصحاب التینة. جهشیاری در ذیل عنوان ایام منصور آرد: عبدالملک بن حمید مولای حاتم بن نعمان باهلی از مردم حران ، کاتب ابوجعفر منصو