ترعه ٔ عامرلغتنامه دهخداترعه ٔ عامر. [ ت ُ ع َ / ع ِ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ترعةُ عامر. جایی است در صعید بالا، بر کنار نیل . در آنجا یک قسم ماهی کوچکی که آن را صرایری نامند بحد فراوان یافت م
ترعةلغتنامه دهخداترعة. [ ت ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است بشام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نصر گوید: موضعی است به شام ، بعضی روات بدان منسوبند. (معجم البلدان ).
ترعةلغتنامه دهخداترعة. [ ت ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است به صعید اعلی که صبر از آنجا آرند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ترعة عامر. (معجم البلدان ). رجوع به ترعه ٔ عامر شود
ترعةلغتنامه دهخداترعة. [ ت ُ ع َ ] (ع اِ) به سریانی بمعنی در. (از المعرب جوالیقی ). از الفاظ دخیل است . (نشوء اللغة ص 91). در. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
ترعةلغتنامه دهخداترعة. [ ت ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است به صعید اعلی که صبر از آنجا آرند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ترعة عامر. (معجم البلدان ). رجوع به ترعه ٔ عامر شود
صادقلغتنامه دهخداصادق . [ دِ ] (اِخ ) (امام ...) جعفربن محمدبن علی بن حسین بن علی (ع ). ابن خلکان گوید: وی بر مذهب امامیه یکی از ائمه ٔ اثناعشر است . از سادات اهل بیت بود و بخاط
تربةلغتنامه دهخداتربة. [ ت ُ رَ ب َ ] (اِخ ) وادیی است بر دو منزل از مکه که آبش در بستان ابی عامر میریزد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یاقوت آرد: عرام گویدوادیی است نزدیک مکه
اخرملغتنامه دهخدااخرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) کوهی در دیار بنی سلیم که ببلاد ربیعةبن عامربن صعصعة پیوندد. کوهی است در چهارمیلی زمین نجد. || کوهی در طرف دهناء و در شعر کثیر بضم راء آم
ابویحییلغتنامه دهخداابویحیی . [ اَ بو ی َ یا ] (اِخ ) محمدبن معن بن محمدبن احمد صمادح منعوت به معتصم تجیبی صاحب المریه و بجایه و صمادحیه از بلاد اندلس . جدّ او محمدبن احمدبن صمادح