ترعه ٔ آتسلغتنامه دهخداترعه ٔ آتس . [ ت ُ ع َ / ع ِ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) ترعه ای است که در حدود سال 481 ق .م . بوسیله ٔ خشایارشا بین دریای مغرب و بحر احمر در دامنه ٔ کوه آتس حفر گردید و ا
ترعةلغتنامه دهخداترعة. [ ت ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است بشام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نصر گوید: موضعی است به شام ، بعضی روات بدان منسوبند. (معجم البلدان ).
ترعةلغتنامه دهخداترعة. [ ت ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است به صعید اعلی که صبر از آنجا آرند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ترعة عامر. (معجم البلدان ). رجوع به ترعه ٔ عامر شود
ترعةلغتنامه دهخداترعة. [ ت ُ ع َ ] (ع اِ) به سریانی بمعنی در. (از المعرب جوالیقی ). از الفاظ دخیل است . (نشوء اللغة ص 91). در. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
آتوسواژهنامه آزادکوهی در شرقی ترین قسمت جنوب شبه جزیره یونان ( خالسیدیک ) که در ناحیه مقدونیه امروزی واقع می باشد که برای لشگر کشی خشایارشاه به یونان در این کوه کانالی به دست مه
ترعةلغتنامه دهخداترعة. [ ت ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است بشام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نصر گوید: موضعی است به شام ، بعضی روات بدان منسوبند. (معجم البلدان ).
ترعةلغتنامه دهخداترعة. [ ت ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است به صعید اعلی که صبر از آنجا آرند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ترعة عامر. (معجم البلدان ). رجوع به ترعه ٔ عامر شود
ترعةلغتنامه دهخداترعة. [ ت ُ ع َ ] (ع اِ) به سریانی بمعنی در. (از المعرب جوالیقی ). از الفاظ دخیل است . (نشوء اللغة ص 91). در. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
ترعه ٔ سوئزلغتنامه دهخداترعه ٔ سوئز. [ ت ُ ع َ / ع ِ ی ِ ءِ ] (اِخ ) قناةالسویس . (المنجد). ترعه ای که بحر احمر را به دریای متوسطمتصل میکند و طول آن 168هزار گز است و به سال 1869 م . از