شیر تُرشینacidophilus milkواژه‌های مصوب فرهنگستانشیری که فقط با باکتری لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس تخمیر شده باشد
ترشیدنلغتنامه دهخداترشیدن . [ ت ُ / ت ُرُ دَ ] (مص ) ترش شدن و انقلاب و حالت تخمیر در چیزی ظاهر شدن . (ناظم الاطباء) : اگر آن طعام نترشیدی و قی نکردی جزو آدمی خواست شدن . (فیه ماف
ترشیدنفرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده۱. ترش شدن؛ ترش‌مزه شدن.۲. فاسد شدن مواد خوراکی.۳. [عامیانه، مجاز] گذشتن سن دختر مجرد از سن ازدواج.
تخشیدنلغتنامه دهخداتخشیدن . [ ت َ دَ ] (مص ) بالا نشستن . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صدر مجلس نشستن . (ناظم الاطباء). قیاس شود با: پارسی باستان «همتخشی » ، «همتخشتا» ، ری
غریبی کردنلغتنامه دهخداغریبی کردن . [ غ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مسافر شدن . سفر کردن . بیگانگی کردن . عدم آشنایی نمودن . || وحشت کردن . (ناظم الاطباء). ترسیدن شیرخواره از دیدن کسی ناشنا
جبینلغتنامه دهخداجبین . [ ج ُب ْ بی ] (اِ) در ولف به نقل مُهْل ماست [ شیر ترشیده ] است با علامت سؤال . ولی ظاهراً کلمه محرف چُپّین است که در فرهنگ اسدی و حاشیه ٔ آن به معنی طبق
اسیدلاکتیکفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهاسیدی بی‌رنگ، بی‌بو، ترش، محلول در آب و الکل که از شیر بریدۀ ترشیده استخراج می‌شود و در داروسازی، چسب‌سازی، نساجی، و دباغی چرم به کار می‌رود.