ترشح کردنsecreteواژههای مصوب فرهنگستانعمل تولید و خروج موادی با اثر کاراندامشناختی خاص از برخی یاختهها و غدهها
ترش کردنلغتنامه دهخداترش کردن . [ ت ُ / ت ُ رُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چیزی را با چیزی ترش مخلوط کردن . طعم ترش بچیزی دادن . ترشی به طعام آمیختن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || قوی شدن
splutterدیکشنری انگلیسی به فارسیتقلا کردن، ترشح، صدای چلپ و چلوپ زیاد، اهن و تلپ کردن، اخ تف کردن، ترشح کردن