ترشح کردنsecreteواژههای مصوب فرهنگستانعمل تولید و خروج موادی با اثر کاراندامشناختی خاص از برخی یاختهها و غدهها
ترشحلغتنامه دهخداترشح . [ ت َ رَش ْ ش ُ ] (ع مص ) قوت رفتار گرفتن شتربچه با مادر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد): ترشح الفصیل ؛ اذا قوی ع
splutterدیکشنری انگلیسی به فارسیتقلا کردن، ترشح، صدای چلپ و چلوپ زیاد، اهن و تلپ کردن، اخ تف کردن، ترشح کردن