26 فرهنگ

1938 مدخل


ترسیم

tarsim

رسم کردن؛ کشیدن.

۱. تصویر، رسم، نقش، نگارگری،
۲. رسم کردن، نگاشتن
۳. خطکشیدن، نشان گذاشتن، نشانهگذاری کردن
۴. کشیدن، رسم کردن

delineation, description, draft, drawing, figure, tracing