ترسیعلغتنامه دهخداترسیع. [ ت َ ] (ع مص ) تباه شدن چشم . (زوزنی ). دردمندی نیام چشم و برچفسیدن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تباه شدن کنج چشم . (از اقرب الموارد).
ترصیعلغتنامه دهخداترصیع. [ ت َ ] (ع مص ) جواهر درنشاندن . (دهار). درنشاندن جواهر در چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جواهر نشاندن در چیزی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جواهرد
ترصیعفرهنگ انتشارات معین(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) جواهر نشاندن بر چیزی . 2 - آوردن کلماتی در دو مصراع یا دو جمله که از نظر وزن و سجع یکی باشند.
ترصیعفرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده۱. جواهر نشاندن بر چیزی؛ گوهرنشان ساختن؛ مرصع ساختن.۲. (ادبی) در بدیع، آوردن الفاظ و کلماتی در دو مصراع یا دو جمله که در وزن و سجع مطابق باشند، مانند فراش و نقا
تربیعلغتنامه دهخداتربیع. [ ت َ ] (ع مص ) چهارسوی کردن . (زوزنی ). چیزی را چهارسو ساختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چهارگوشه کردن چیزی را. (غیاث اللغات )(آنندراج ) (از ناظم ا
ترجیعلغتنامه دهخداترجیع. [ ت َ ] (ع مص ) انا ﷲ و انا الیه راجعون گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در مصیبت انا ﷲ و انا الیه راجعون گفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب
ترسیلغتنامه دهخداترسی . [ ] (اِخ ) شیخ عبدالرحیم الترسی قادری . از خلفای اشرف زاده ٔرومی است که به سال 916 هَ . ق . درگذشت . او راست دیوان الالهیات ترکی . (از اسماء المؤلفین ج
ترسیلغتنامه دهخداترسی . [ ] (اِخ ) عبداللطیف بن ابی طاهر احمدبن محمدبن هبةاﷲ الهاشمی الصوفی بغدادی ، معروف به ترسی . پس از سال 615 هَ . ق . در اشبیلیه درگذشت . از تصانیف اوست :
مرسعلغتنامه دهخدامرسع. [ م ُ رَس ْ س ِ ] (ع ص ) اسم فاعل است از مصدر ترسیع در تمام معانی کلمه . رجوع به ترسیع در ردیف خود شود. || رجل مرسع؛ مرد دردمند نیام چشم . (منتهی الارب )
مرسعةلغتنامه دهخدامرسعة. [ م ُ رَس ْ س ِ ع َ ] (ع ص ) اسم فاعل مؤنث از مصدر ترسیع است در تمام معانی کلمه . دردمند نیام چشم . (منتهی الارب ). شخصی که گوشه ٔ چشم او تباه گشته باشد
تربیعلغتنامه دهخداتربیع. [ ت َ ] (ع مص ) چهارسوی کردن . (زوزنی ). چیزی را چهارسو ساختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چهارگوشه کردن چیزی را. (غیاث اللغات )(آنندراج ) (از ناظم ا
ترجیعلغتنامه دهخداترجیع. [ ت َ ] (ع مص ) انا ﷲ و انا الیه راجعون گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در مصیبت انا ﷲ و انا الیه راجعون گفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب
