ترسیلغتنامه دهخداترسی . [ ] (اِخ ) شیخ عبدالرحیم الترسی قادری . از خلفای اشرف زاده ٔرومی است که به سال 916 هَ . ق . درگذشت . او راست دیوان الالهیات ترکی . (از اسماء المؤلفین ج
ترسیلغتنامه دهخداترسی . [ ] (اِخ ) عبداللطیف بن ابی طاهر احمدبن محمدبن هبةاﷲ الهاشمی الصوفی بغدادی ، معروف به ترسی . پس از سال 615 هَ . ق . در اشبیلیه درگذشت . از تصانیف اوست :
ترسیلغتنامه دهخداترسی . [ ت َ ] (اِ) ترسا. مؤلف انجمن آرا آرد: بعضی لغات را که مختوم به الف است اماله نموده با قوافی یایی قافیه کرده اند و بالعکس چنانکه بنت کعب رابعه ٔ قزداری
ترسیلغتنامه دهخداترسی . [ ت َرْ رَ سی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به تَرَّسة. (از معجم البلدان ). و رجوع به ماده ٔ بعد و تَرَّسة شود.
ترثیلغتنامه دهخداترثی . [ ت َ رَث ْ ثی ] (ع مص ) ستودن میت را و گریستن بر وی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). رجوع به ترثیة شود.
ترسیابلغتنامه دهخداترسیاب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اهلمرستاق که در بخش مرکزی شهرستان آمل و در 15هزارگزی باختر آمل و هزارگزی باختر شوسه ٔ آمل به محمودآباد قرار دارد. دشتی
ترسیانلغتنامه دهخداترسیان . [ ] (اِخ )ترسیان و ایغور، از اقلیم ششم و پنجم و در نصف شرقیه قرار دارند. و رجوع به نزهةالقلوب ج 3 ص 256 شود.
ترسیپلغتنامه دهخداترسیپ . [ ت ِ ] (اِخ ) یکی از رسولان اسکندر به داریوش . رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1324 و 1325 شود.
ترسیدنلغتنامه دهخداترسیدن . [ ت َ دَ ] (مص ) خوف داشتن و خوف کردن و بیم داشتن و بیم کردن و جرئت نکردن و جبن کردن . (ناظم الاطباء). وجل . تهیّب . بیم کردن . هراسیدن . اندیشیدن . با
ترسیدنلغتنامه دهخداترسیدن . [ ت َ دَ ] (مص ) خوف داشتن و خوف کردن و بیم داشتن و بیم کردن و جرئت نکردن و جبن کردن . (ناظم الاطباء). وجل . تهیّب . بیم کردن . هراسیدن . اندیشیدن . با
ترسیابلغتنامه دهخداترسیاب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اهلمرستاق که در بخش مرکزی شهرستان آمل و در 15هزارگزی باختر آمل و هزارگزی باختر شوسه ٔ آمل به محمودآباد قرار دارد. دشتی