تردادلغتنامه دهخداترداد. [ ت َ ] (ع مص ) بازگردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || بسیار گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || دودله نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به ردّ و تردید شود.
تیردادلغتنامه دهخداتیرداد. (اِخ ) ... پارتی ، بیست و یکمین پادشاه از سلسله ٔ اشکانیان ارمنستان موافق نوشته های مورخین ارمنستان و نویسندگان رومی است . اوبرادر بلاش اول شاه ایران بود و 38 سال سلطنت کرد. رجوع به ایران باستان ج 3 ص
تیردادلغتنامه دهخداتیرداد. (اِخ ) اشک دوم ، پادشاه اشکانی (248-214 ق .م .) وی پس از اشک اول به تخت نشست و با سلوکوس کالی نیکوس جنگید و او را مغلوب کرد. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به یشتها ج 2 ص
تیردادلغتنامه دهخداتیرداد. (اِخ ) سی امین پادشاه از سلسله ٔ اشکانیان ارمنستان موافق نوشته های مورخین ارمنستان و نویسندگان رومی است . او پسروالارش بود و در حدود 5 سال سلطنت کرد. رجوع به ایران باستان ج 3 ص <span class="hl" dir="l
تیردادفرهنگ نامها(تلفظ: tirdād) زاده شده در تیر ماه ؛ (در اعلام) اشک دوم پادشاه اشکانی ؛ و نیز نام پادشاه ارمنستان برادر ولگاش (بلاش) اول ، پادشاه پارت .
استردادلغتنامه دهخدااسترداد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) طلب بازپس چیزی کردن . داده را واپس خواستن . (غیاث ). رد کردن خواستن . وادادن خواستن . (زوزنی ). پس گرفتن :ابداً یَسْتَرِدﱡ ما وهب الدهر.- استرداد کردن ؛ رد کردن خواستن . داده را واپس خواستن .|| بازگردانیدن خواست
استردادdrawbackواژههای مصوب فرهنگستانبازگرداندن عوارض گمرکی کالاهای وارداتی، درصورتیکه این کالاها مجدداً صادر شوند