ترجیح کاملcomplete preference, completeness of preference, completenessواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رجحانگذاری میان دو گزینه، بهطوری که هر گزینه حداقل برابر یا بهتر از دیگری باشد
ترجیحلغتنامه دهخداترجیح . [ ت َ ] (ع مص ) افزونی دادن . (تاج المصادر بیهقی ). افزونی نهادن . (مصادر زوزنی ) (دهار) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (آنندراج ). دادن کسی را راجح و ما
ﭐسْتَحَبُّواْفرهنگ واژگان قرآندوست داشتند-برگزيدند- ترجیح دادند(عبارت "يَسْتَحِبُّونَ ﭐلْحَيَاةَ ﭐلدُّنْيَا عَلَى ﭐلْئَاخِرَةِ " یعنی : زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مىدهند.حقيقت معناي استحباب
زباءلغتنامه دهخدازباء. [ زَب ْ با ] (اِخ ) دختر علقمةبن خصفه ٔ طائی است . وی از زیباترین زنان روزگار خویش بشمار میرفت . و حارث بن سلیل اسدی دوست علقمه چون او را بدید دل از دست ب
صابئینلغتنامه دهخداصابئین . [ ب ِ ] (اِخ ) صابئه . نامی که به دو فرقه ٔ کاملاً مشخص اطلاق میشود: 1 - ماندائی ها یا صبه ، فرقه ٔ یهودی و مسیحی بین النهرین (مسیحیان پیرو یحیی معمد).
ابن وافدلغتنامه دهخداابن وافد. [ اِ ن ُ ف ِ ] (اِخ ) ابوالمطرف عبدالرحمن بن محمد. از اشراف اندلس وطبیبی استاد. ولادت او به سال 389 هَ . ق . بود و در طلیطله میزیست و در ایام القادر ب
عندلغتنامه دهخداعند. [ ع ِ دَ / ع َ دَ / ع ُ دَ ] (ع اِ) ظرف غیرمتصرف است برای مکان ، خواه حقیقی باشد، مانند: جلست عند زید (نزد زید نشستم )؛ و خواه مجازی ، مانند: عند زید علم ٌ