تربچهلغتنامه دهخداتربچه . [ ت ُ رُ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) ترب از قسم خردگونه ، و از آن پاره ای سپید و برخی سرخ باشد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تربهلغتنامه دهخداتربه . [ ت َ ب َ / ب ِ ] (اِ) ترب و تَرْبَک و ترف . کشک سیاه . (از فرهنگ رشیدی )(از انجمن آرا). رجوع به تربک و ترپک و ترپه شود.
تربئةلغتنامه دهخداتربئة. [ ت َ ب ِ ءَ ] (ع مص ) بردن کسی را و دور گردانیدن او را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بردن و دورگردانیدن کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد).
تربرهلغتنامه دهخداتربره . [ ت َ ب َ رَ / رِ ] (اِ) نوعی از انگور است . (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (ناظم الاطباء). نوعی از انگور است ، و آنرا تُربک با اول مضموم نیز گویند. (انجمن